هارولد شیپمن ( Harold Shipma ) قاتل زنجیره ای بریتانیایی در دانشکده پزشکی لیدز تحصیل کرد و در سال 1970 به عنوان پزشک شروع به کار کرد. از آن زمان تا دستگیری خود در سال 1998، حداقل 215 و احتمالاً 260 نفر از بیماران خود را کشت و به آنها دوزهای کشنده مسکن تزریق کرد.
.
.
اوایل زندگی
هارولد فردریک شیپمن، معروف به “فرد”، فرزند وسطی در خانواده ای کارگری در 14 ژانویه 1946 به دنیا آمد و فرزند مورد علاقه مادر سلطه جو ورا بود. او یک حس برتری اولیه را در او القا کرد که بیشتر روابط بعدی او را لکه دار کرد و او را به یک نوجوان منزوی با دوستان کمی تبدیل کرد.
هنگامی که مادرش به سرطان ریه لاعلاج تشخیص داده شد، او با کمال میل مراقبت از او را تحت نظر گرفت و شیفته تأثیر مثبتی که تجویز مورفین بر رنج او داشت شد. تا اینکه در 21 ژوئن 1963 مادرش تسلیم این بیماری شد. هارولد شیپمن از مرگ وی ویران شد. او مصمم بود به دانشکده پزشکی برود و دو سال بعد برای آموزش در دانشکده پزشکی دانشگاه لیدز پذیرفته شد که اولین بار در امتحانات ورودی خود مردود شد.
او که هنوزمجرد بود، در 19 سالگی با همسر آیندهاش آشنا شد و زمانی که او 17 ساله بود، ازدواج کردند و اولین فرزندشان را پنج ماهه باردار بودند.
در سال 1974، او پدر دو فرزند بود و به یک مطب پزشکی در تادموردن، یورکشایر پیوسته بود، جایی که در ابتدا به عنوان یک پزشک خانوادگی پیشرفت کرد، قبل از اینکه گفته شود به مسکن پتیدین معتاد شود. او برای مقادیر زیادی از دارو نسخه جعل می کرد و در سال 1975 وقتی توسط همکاران پزشکی خود گرفتار شد، مجبور به ترک مطب شد و در آن زمان وارد برنامه بازپروری مواد مخدر شد. در تحقیقات بعدی او جریمه ناچیزی و محکومیت جعل دریافت کرد.
چند سال بعد، هارولد شیپمن به عضویت کارکنان مرکز پزشکی دانیبروک در هاید پذیرفته شد، جایی که او خود را به عنوان یک پزشک سختکوش، که از اعتماد بیماران و همکارانش به طور یکسان برخوردار بود، ستایش کرد، اگرچه در میان کارکنان خردسال به غرور شهرت داشت. او تقریباً دو دهه کارمند آنجا باقی ماند و رفتار او فقط توجه اندکی را از سایر متخصصان مراقبت های بهداشتی به همراه داشت.
.
.
.
.
جرم های هارولد شیپمن
مرد متصدی محلی متوجه شد که بیماران دکتر شیپمن به نظر می رسید با سرعت غیرمعمولی می میرند، و حالت های مشابهی را در هنگام مرگ نشان می دادند: اکثر آنها کاملاً لباس پوشیده بودند و معمولاً روی صندلی نشسته یا دراز کشیده بودند. او به قدری نگران بود که مستقیماً به شیپمن نزدیک شود و او به او اطمینان داد که چیزی برای نگرانی وجود ندارد. بعداً، یکی دیگر از همکاران پزشکی، دکتر سوزان بوث، نیز این شباهت را آزاردهنده یافت و به مطب پزشکی قانونی محلی هشدار داده شد که سپس با پلیس تماس گرفت.
تحقیقات مخفیانه دنبال شد، اما چیزی علیع شیپمن پیدا نشد، زیرا به نظر می رسید که سوابق او پاک است. تیم تحقیقات نتوانست با شورای پزشکی عمومی تماس بگیرد یا سوابق جنایی را بررسی کند، و شواهدی از سابقه قبلی شیپمن به دست آورد. بعداً، تحقیقات دقیقتر نشان داد که شیپمن سوابق پزشکی بیماران خود را تغییر داده است تا دلایل مرگ آنها را تأیید کند.
هارولد شیپمن با پنهان شدن در پشت وضعیت خود به عنوان یک پزشک دلسوز و خانواده، تقریباً غیرممکن بود که مشخص شود شیپمن دقیقاً چه زمانی شروع به کشتن بیماران خود کرده، یا در واقع دقیقاً چند نفر به دست او مردند، و انکار او از همه اتهامات هیچ کمکی به مقامات نکرد. در واقع، قتل های او تنها به لطف عزم راسخ آنجلا وودراف، دختر یکی از قربانیان او، که از پذیرش توضیحاتی که برای مرگ مادرش داده شده بود، پایان یافت.
کاتلین گراندی، یک بیوه 81 ساله فعال و ثروتمند، در 24 ژوئن 1998، پس از ملاقات قبلی توسط هارولد شیپمن، جسدش در خانه اش پیدا شد. شیپمن به وودراف توصیه کرد که نیازی به کالبد شکافی نیست و گراندی مطابق میل دخترش دفن شد.
وودراف یک وکیل بود و همیشه به امور مادرش رسیدگی می کرد، بنابراین با کمی تعجب متوجه شد که وصیت نامه دیگری وجود دارد و بخش عمده ای از دارایی مادرش را به دکتر شیپمن واگذار کرد. وودراف متقاعد شده بود که این سند جعلی است و شیپمن مادرش را به قتل رسانده و اراده خود را برای بهره مندی از مرگ او جعل کرده است. او به پلیس محلی هشدار داد، جایی که کارآگاه برنارد پستلز پس از بررسی شواهد به سرعت به همان نتیجه رسید.
جسد گراندی نبش قبر شد و پس از کالبدشکافی مشخص شد که او به دلیل مصرف بیش از حد مورفین، که در عرض سه ساعت پس از مرگش، دقیقاً در بازه زمانی ملاقات شیپمن از او، تزریق شده بود، مرده است. خانه شیپمن مورد حمله قرار گرفت و سوابق پزشکی، مجموعهای عجیب از جواهرات و یک ماشین تحریر قدیمی به دست آمد که نشان داد وصیت نامه جعلی گراندی بر اساس آن ساخته شده است.
از سوابق پزشکی ضبط شده بلافاصله برای پلیس مشخص شد که پرونده فراتر از مرگ مورد بحث خواهد بود و اولویت به آن مرگهایی داده شد که بررسی راحتتر است، یعنی قربانیانی که سوزانده نشدهاند. و کسانی که به دنبال بازدید از خانه توسط هارولد شیپمن مرده بودند، که در اولویت قرار گرفتند.
هارولد شیپمن از خانوادهها خواسته بود تا در بسیاری از موارد بستگان خود را بسوزانند و تاکید کرده بود که تحقیقات بیشتری در مورد مرگ آنها ضروری نیست، حتی در مواردی که این بستگان به دلایلی که قبلاً برای خانوادهها ناشناخته بود فوت کردهاند. در موقعیتهایی که سؤالاتی را مطرح میکردند، هارولد شیپمن پرونده های پزشکی رایانهای ارائه میکرد که علت مرگ او را تأیید میکرد.
.
.
.
محاکمه هارولد شیپمن
پلیس بعداً مشخص کرد که هارولد شیپمن، در بیشتر موارد این پرونده های پزشکی را مستقیماً پس از کشتن بیمار تغییر میدهد تا اطمینان حاصل شود که گزارش او با سوابق تاریخی مطابقت دارد. چیزی که هارولد شیپمن از درک آن ناکام بود این بود که هر تغییر سوابق توسط کامپیوتر مهر و موم می شد و پلیس را قادر می ساخت تا دقیقاً مشخص کند که کدام سوابق تغییر کرده است.
پس از تحقیقات گسترده که شامل نبش قبرها و کالبد شکافی های متعددی بود، پلیس شیپمن را به 15 فقره قتل فردی در 7 سپتامبر 1998 و همچنین یک مورد جعل متهم کرد.
محاکمه هارولد شیپمن در دادگاه کرون پرستون در 5 اکتبر 1999 آغاز شد. تلاش های وکلای دفاعی وی برای محاکمه هارولد شیپمن در سه مرحله جداگانه، یعنی پرونده های دارای شواهد فیزیکی، پرونده گراندی (که جعل آن را از سایر پرونده ها متمایز کرد). و همچنین داشتن شواهد مربوط به انباشت متقلبانه مورفین و سایر موارد توسط هارولد شیپمن مواد مخدر بیرون رد شد و محاکمه با 16 اتهام مندرج در کیفرخواست ادامه یافت.
دادستان تاکید کرد که هارولد شیپمن 15 بیمار را به دلیل لذت بردن از کنترل زندگی و مرگ کشته است، و هر گونه ادعایی مبنی بر اینکه او دلسوزانه رفتار کرده است را رد کرد، زیرا هیچ یک از قربانیان او از بیماری لاعلاج رنج نمی بردند.
وودراف به عنوان اولین شاهد حاضر شد. شیوه صریح او و شرح عزم بی وقفه او برای رسیدن به حقیقت هیئت منصفه را تحت تأثیر قرار داد و تلاش های دفاع هارولد شیپمن برای تضعیف او تا حد زیادی ناموفق بود.
در مرحله بعد، آسیب شناس دولتی دادگاه را از طریق یافته های وحشتناک پس از مرگ هدایت کرد، جایی که سمیت مورفین در بیشتر موارد علت مرگ بود.
پس از آن، تجزیه و تحلیل اثر انگشت وصیت نامه جعلی نشان داد که گراندی هرگز وصیت نامه را ننوشته است و امضای او توسط یک کارشناس دست خط به عنوان یک جعل خام رد شد.
سپس یک تحلیلگر رایانه پلیس شهادت داد که چگونه هارولد شیپمن سوابق رایانه خود را تغییر داده است تا علائمی را ایجاد کند که بیماران مرده او هرگز نداشتند، در بیشتر موارد در عرض چند ساعت پس از مرگشان.
همانطور که محاکمه بر روی سایر قربانیان و گزارش های بستگان آنها پیش می رفت، الگوی رفتار شیپمن بسیار واضح تر شد. عدم دلسوزی، بی توجهی به خواسته های حضور بستگان و بی میلی به تلاش برای احیای بیماران به اندازه کافی بد بود، اما کلاهبرداری دیگری نیز آشکار شد: او وانمود می کرد که در حضور بستگان با اورژانس تماس می گیرد، سپس تماس را لغو می کرد. سوابق تلفنی نشان داد که هیچ تماس واقعی برقرار نشده است.
در 13 ژانویه 2004، شیپمن در سلول زندانش در ویکفیلد در حالی که با ملحفه های تخت به میله های پنجره سلولش دار زده شده بود، کشف شد.
در مورد محل اختفای بقایای او معما باقی مانده است، برخی ادعا می کنند که جسد او هنوز در سردخانه شفیلد است، در حالی که برخی دیگر معتقدند که خانواده او سرپرستی جسد او را بر عهده دارند و معتقدند که او ممکن است در سلولش به قتل رسیده باشد.