ادموند کمپر

ادموند کمپر

ادموند کمپر، در سن 15 سالگی، پدربزرگ و مادربزرگ خود را به قتل رساند تا ببیند چه حسی دارد. پس از آزادی، او زن‌های مسافر را سوار میکرد و به مقصد می‌رساند. اما بعد از مدتی دیگر آنها را رها نکرد و شش زن جوان را در منطقه سانتا کروز، کالیفرنیا، در دهه 1970 کشت. در سال 1973 او مادر و دوست مادرش را به قتل رساند.

.

مستند جنایی The Co-Ed Killer: Mind of a Monster درباره ادموند کمپر

.

زندگی ادموند کمپر

کمپر در 18 دسامبر 1948 در بربنک، کالیفرنیا، فرزند وسط ئی.ئی. و کلازنر کمپر متولد شد. پس از طلاق والدینش در سال 1957، او با مادر و دو خواهرش به مونتانا نقل مکان کرد. کمپر رابطه سختی با مادر الکلی خود داشت، زیرا او به شدت از او انتقاد می کرد و او را مقصر همه مشکلاتش می دانست. هنگامی که او 10 ساله بود، او را مجبور کرد که در زیرزمین، دور از خواهرانش زندگی کند، که می ترسید به نحوی به آنها آسیب برساند.

علائم مشکل زود ظاهر شد. کمپر زندگی فانتزی تاریکی داشت و گاهی در خواب می دید که مادرش را می‌کشد. او سر عروسک‌های خواهرانش را برید و حتی دختران را مجبور به انجام بازی‌ای کرد که به آن «اتاق گاز» می‌گفت و آنها را مجبور می‌کرد چشم‌هایش را ببندند و او را به سمت صندلی ببرند و در آنجا وانمود می‌کرد که از شدت درد عذاب می‌کشد تا اینکه فوت کند. اولین قربانیان او گربه های خانواده بودند. یکی از آنها را زنده به گور کرد و کمپر 13 ساله، دومی را با چاقو سلاخی کرد. او برای مدتی نزد پدرش رفت، اما در نهایت نزد مادرش بازگشت، که تصمیم گرفت این نوجوان مشکل ساز را برای زندگی با پدربزرگ و مادربزرگ پدری‌اش در نورث فورک، کالیفرنیا بفرستد.

.

.

قتل پدر و مادر بزرگ

ادموند کمپر از زندگی در مزرعه پدربزرگ و مادربزرگش متنفر بود. قبل از رفتن به نورث فورک، او قبلاً شروع به یادگیری کار با سلاح گرم کرده بود، اما پدربزرگ و مادربزرگش تفنگ او را پس از کشتن چندین پرنده و سایر حیوانات کوچک برداشتند. در 27 آگوست 1964، کمپر سرانجام خشم خود را متوجه پدربزرگ و مادربزرگش کرد. این نوجوان 15 ساله پس از مشاجره به مادربزرگش در آشپزخانه شلیک کرد و زمانی که پدربزرگش به خانه بازگشت، کمپر به بیرون رفت و به او نیز شلیک کرد و سپس جسد را پنهان کرد.

پس از آن، او به مادرش زنگ زد و به او گفت که به پلیس زنگ بزند و بگوید چه اتفاقی افتاده است. بعداً، کمپر می‌گفت که به مادربزرگش شلیک کرده است تا ببیند چه حسی دارد. او افزود که پدربزرگش را کشته است تا مرد متوجه نشود که همسرش به قتل رسیده است. کمپر به خاطر جنایات خود به اداره جوانان کالیفرنیا تحویل داده شد. او تحت آزمایش های مختلفی قرار گرفت که نشان داد او دارای ضریب هوشی بسیار بالایی است، اما همچنین از اسکیزوفرنی پارانوئید رنج می برد. ادموند کمپر در نهایت به بیمارستان دولتی آتااسکادرو، یک مرکز با حداکثر امنیت برای محکومان بیماری روانی فرستاده شد.

.

.

آزادی

در سال 1969، کمپر در سن 21 سالگی آزاد شد. علیرغم توصیه پزشکان زندانش مبنی بر اینکه او با مادرش زندگی نکند زیرا آزار و اذیت های گذشته و مشکلات روانی اش در ارتباط با مادرش بود. در نهایت اما او دوباره در سانتا کروز، کالیفرنیا، به او پیوست. مادرش پس از پایان ازدواج سوم خود برای استخدام در دانشگاه کالیفرنیا نقل مکان کرده بود. زمانی که کمپر در آنجا بود، برای مدتی در کالج محلی شرکت کرد و در مشاغل مختلفی مشغول به کار شد، در نهایت در سال 1971 در وزارت حمل و نقل استخدام شد.

ادموند کمپر برای تبدیل شدن به یک سرباز دولتی درخواست داده بود، اما به دلیل جثه اش رد شد. او حدود ۱۳۵ کیلوگرم وزن داشت و ۲ متر و ۵ سانتی متر داشت، که منجر به نام مستعار او “اِد گنده” شد. با این حال، او با برخی از افسران پلیس سانتا دوست بود. به گفته رابرت کی رسلر و تام شاختمن، یکی به او دستبند داد، در حالی که پلیس دیگری به او اجازه داد اسلحه اش را قرض بگیرد. کمپر حتی ماشینی شبیه ماشین پلیس داشت.

ادموند کمپر در همان سالی که برای بخش بزرگراه شروع به کار کرد، در حالی که موتورسیکلت خود را بیرون می‌کشید، با ماشینی برخورد کرد. بازوی او به شدت مجروح شد و در دعوی مدنی که علیه راننده خودرو تنظیم کرد، مبلغ 15000 دلار دریافت کرد. کمپر که قادر به کار نبود، ذهن خود را به سمت کارهای دیگر معطوف کرد. او متوجه تعداد زیادی از زنان جوان شد که در آن منطقه در حال حرکت با خودروهای سواری هستند. کمپر در ماشین جدیدی که با مقداری پول خسارتش خریده بود، شروع به خریدن ابزارهایی کرد که فکر می‌کرد ممکن است برای برآورده کردن خواسته‌های آدمکشی خود به آن نیاز داشته باشد، از جمله اسلحه، چاقو و دستبند.

.

.

قتل های ادموند کمپر

در ابتدا، ادموند کمپر زنان را سوار میکرد و آنها را پیاده میکرد. با این حال، وقتی به دو دانشجوی ایالت فرسنو، مری آن پسچه و آنیتا لوچسا پیشنهاد سواری داد، آنها هرگز به مقصد خود نرسیدند. خانواده‌های آن‌ها به زودی از ناپدید شدن آن‌ها خبر دادند، اما تا ۱۵ آگوست، زمانی که یک سر زن در جنگل‌های نزدیک سانتا کروز کشف شد و بعداً به‌عنوان سر پسچه شناخته شد، هیچ چیز از سرنوشت آنها معلوم نشد. با این حال، بقایای لوچسا هرگز پیدا نشد. کمپر بعدا توضیح داد که او پسچه را قبل از اینکه لوچسا را نیز با چاقو بزند با چاقو زده و خفه کرد. پس از قتل، او اجساد را به آپارتمان خود آورد و سر و دستان آنها را برید. کمپر همچنین با اجساد آنها درگیر فعالیت جنسی بود.

بعداً در همان سال، در 14 سپتامبر 1972، کمپر، آیکو کو 15 ساله را به قتل رساند. او تصمیم گرفته بود به جای اینکه منتظر اتوبوس بماند تا به کلاس رقص برود، سوار ماشین های رهگذر شود. او به سرنوشت پسچه و لوچسا دچار شد.

در ژانویه 1973، کمپر بر اساس انگیزه‌های خود عمل کرد و سیندی شال را که سوار ماشین شد، به ضرب گلوله کشت. زمانی که مادرش بیرون بود، کمپر به خانه رفت و جسد شال را در اتاقش پنهان کرد. او روز بعد جسد او را در آنجا تکه تکه کرد و قطعات آن را به اقیانوس انداخت. چندین بخش بعداً هنگامی که به خشکی رسید، کشف شدند. سر او را در حیاط خانه مادرش دفن کرد.

در 5 فوریه 1973، کمپر از برچسب پارکینگ دانشگاه که مادرش به او داده بود برای تسهیل یک قتل دوگانه استفاده کرد. او به دانشگاه رفت و در آنجا به دو دانشجو، روزالیند تورپ و آلیس لیو، پیشنهاد سواری داد. مدت کوتاهی پس از سوار کردن آنها، او به دو زن جوان تیراندازی کرد و سپس با جسد دو زن در ماشین خود، از کنار نگهبانی محوطه دانشگاه عبور کرد. پس از قتل، کمپر اجساد دو قربانی خود را تکه تکه کرد، گلوله ها را از سر آنها درآورد و تکه های اجساد را در مکان های مختلف انداخت. در ماه مارس، برخی از بقایای تورپ و لیو توسط کوهنوردان در نزدیکی بزرگراه در شهرستان سن ماتئو کشف شد.

در زمان قتل کمپر، دو قاتل زنجیره‌ای دیگر به نام‌های جان لینلی فریزر و هربرت مولینز نیز جنایات خود را در این منطقه تداوم می‌بخشیدند و در نتیجه سانتا کروز لقب شرم‌آور «پایتخت قتل جهان» را در مطبوعات دریافت کرد. به کمپر لقب «قاتل همکار» و «قصاب همکار» داده شد.

.

.

قتل مادر

در آوریل 1973، کمپر دو قتل آخرش را انجام داد. روز جمعه، او به خانه مادرش رفت، جایی که آن دو با هم مشاجره ناخوشایندی داشتند. کمپر بعد از اینکه مادرش به خواب رفت به او حمله کرد و ابتدا با چکش به سر او زد و سپس گلوی او را با چاقو برید. سپس سر او را جدا کرد و دستانش را قطع کرد، اما سپس حنجره او را نیز درآورد و در سطل زباله گذاشت.

پس از پنهان کردن اعضای بدن مادرش، کمپر با دوست مادرش سالی هالت تماس گرفت و او را به خانه دعوت کرد. اندکی پس از رسیدن هالت او را خفه کرد و جسد او را در کمد پنهان کرد.

ادموند کمپر روز بعد از منطقه فرار کرد و به سمت شرق رانندگی کرد تا اینکه به پوئبلو، کلرادو رسید. در 23 آوریل از آنجا با پلیس سانتا کروز تماس گرفت تا به جنایات خود اعتراف کند. در ابتدا، آنها باور نمی کردند که مردی که به عنوان “اد کنده” می شناختند یک قاتل است. اما در بازجویی‌های بعدی، او آنها را به تمام شواهدی که برای اثبات اینکه او در واقع همان قاتل بدنام است، هدایت می‌کرد.

.

.

محاکمه و زندانی

قاتل سریالی ادموند کمپر که به هشت فقره قتل درجه یک متهم شده بود، در اکتبر 1973 به دلیل جنایات خود محاکمه شد. او در اوایل نوامبر در تمامی اتهامات مجرم شناخته شد. وقتی قاضی از او پرسید که فکر می‌کند مجازاتش باید چه باشد، ادموند کمپر گفت که باید تا حد مرگ شکنجه شود. او در عوض هشت حبس ابد همزمان دریافت کرد. در حال حاضر، کمپر دوران خود را در مرکز پزشکی کالیفرنیا در وکاویل می گذراند.

دیدگاهتان را بنویسید